با سلام و احترام خدمت کاربران عزیز و گرامی سایت آبنوس یار.دراین مقاله می خواهیم در این زابطه صحبت کنیم که چه چیزی باعث می شد تا استیون هاوکینگ انگیزه داشته باشد و با شرایطی که داشت ,بتواند چاله های سیاه را به جهان معرفی کند.
شاید شما عزیزان نیز درزندگی اهدافی داشته باشید.
خواسته هایی داشته باشید.
ولی انگیزه لازم و کافی را دروجود خودتان احساس نکنید.
برای انگیزه گرفتن چه کسی بهتر از استیون هاوکینگ ؟
طرز فکر استیون هاوکینگ و اینکه چطور با شرایط سختی که داشت جز افراد موفق و صاحب دستاورد شناخته شد می تواند برای ما انگیزه بخش باشد.
استیون هاوکینگ کیست؟
استیون هاوکینگ یک کیهان شناس انگلیسی ,فیزیکدان,نویسنده و همچنین مدیر تحقیقاتی در دانشگاه کمبریج بود.
استیون هاوکینگ با نظریه نسبیت و چاله های سیاه شناخته شد.
اوهمچنین نویسنده بسیاری از کتابهای علمی , از جمله کتاب پرفروش “ تاریخ مختصر زمان “ ,که بیش از ۱۰ میلیون نسخه در ۲۰ سال به فروش رفت ,بود.
نه تنها استیون یک مرد هوشمند و شریف بود , بلکه با یک بیماری در حال تغییر زندگی نیزجنگید .
در سن ۱۷ سالگی ,استیون به بیماری Neuron Motor تشخیص داده شد و پزشکاندو سال و نیم به او مهلت دادند تا زندگی کنند .
یعنی به او گفتند تا دو سال و نیم دیگر زنده است.
با وجود این , استیون ازدواج کرد ,و صاحب سه تا فرزند شد.
در سن ۷۶ سالگی , استیون بعد از نبرد طولانی با شکل نادر بیماری neurone درگذشت .
استیون هاوکینگ یک انسان فوقالعاده الهامبخش و انگیزه دهندهاست .
استیون هاوگینگ و افسردگی:
شاید بسیاری از مردم شاید احساس افسردگی را با راه هایی مانند شعر ,موسیقی ,کتاب وغیره تخلیه کنند و به این شکل به احساس بهتر برسند.
اما هیچ کس دردنیا نبود که بعد از رسیدن به احساس افسردگی ,چاله های فضایی را کشف کند و احساس افسردگی را با این موضوع مقایسه کند.
پیام او این بود که سیاهچاله ها به همان اندازه که رنگآمیزی میشوند سیاهنیستند .
آنها همان زندان ابدی نیستند .
همه چیز ممکن است ازیک سوراخ سیاه بیرون بیاید . هم به بیرون و هم به دنیای دیگری .
پس اگر احساسمیکنید که در یک سوراخ سیاه هستید , تسلیم نشوید , راهی برای بیرون رفتن وجود دارد .
با کمی تحقیقات بیشتر در مورد سیاهچالهها , این قیاس بسیار دقیق است .
به طور بالقوهبرای هر کسی که در حال حاضر از بیماری روانی رنج میبرد مفید است .
سخنان استوین هاوکینگ :
- به یاد داشته باشید که به ستارهها نگاه کنید و به پاهای خود نگاه نکنید .
- هرگز دست ازکار نکشید. کار به شما معنی و هدف میدهد و زندگی بدون آن بی معنی است.
- اگر به اندازه کافی خوششانس باشید که عشق را پیدا کنید ,با آن زندگی کنید و قدر آن را بدانید.
- هوش ,یعنی چقدر می تونید با تغییر سازگار بشوید.
- گذشته مانند آینده نامحدوداست و به عنوان یک محدوده ای از احتمالات است.
- با این حال زندگیممکن است سخت به نظر برسد , ولی همیشه چیزی وجود دارد که شمامیتوانید انجام دهید و موفق شوید.
- من متوجهشدهام که حتی کسانی که ادعا میکنند همه چیز مقدر شدهاست و ما نمیتوانیمهیچ چیز را در مورد آن تغییر دهیم هنوز هم قبل از عبور از خیابان نگاه میکنیم به هر دوطرف نگاه می کنند .
- من فقط بچهای هستم که هرگز بزرگ نشده . من هنوز ازخودم سوال می پرسم ” و “ اینکه چرا“ و ” چرا “ سوال میکنم . گاهی جوابی هم پیدا میکنم .
- شاید اگر کاری ارائه دهید از شما شکایت کنند.ولی شما بدانید که خوب است .چرا که کار بدون نقص وجودندارد.
- من در این ۴۹ سالگی با دورنمای مرگ زودرس زندگی کردم . من از مرگ نمیترسم , اما هیچعجلهای برای مردن ندارم . من خیلی دلم میخواهد اول کارهایم را بکنم.
- هدف من مشخص است.می خواهم به درک بهتری از جهان برسم.
نتیجه گیری:
همانطور که سفر استیون هاوکینگ نشان میدهد , زندگی چیزهای زیادی برای آموزش دادنبه ما دارد و احتمالات زیادی در دسترس است .
شاید شما در تلاش برای رسیدن به اهدافخود هستید , یا احساس میکنید که ممکن است چیزی مانع رسیدن شما به موفقیت شود .
ولی بدانید موانع جزیی از راه هستند و شما با یک طرز فکر عالی و نگاه رو به جلو و انگیزه می توانید به اهداف خودتان دست پیدا کنید.
برای تست اعتمادبه نفس کلیک کنید.